الگوهای مناسب و نامناسب در ترانه های عاشقانه

یکسری از( ابیات! )ترانه های عشقولی رو که به نظرم جالب بودند برای مقایسه مینویسم (البته اینجا کاری به ملودی یا تنظیم کارها که بد یا خوب هستند ندارم ) بعضی از ناله نفرینا هم کمی بانمکند اما اینا الگو اند مگه نه ؟ مثبتاشم هرچیه خیلی خوبه تواین آشفته بازار موسیقی و ترانه خصوصا اونایی که حرف از عشق و زندگی میزنند نه رفا قتها و دوستیهای غلط یا جدایی ؛   

-بنویس که بدونه اگه نباشه قلبت از غصه خون نیست ! دیگه گریه نکن آخه اشک تو باعث شادیه اونه !  

- گریه های تو واسه من دیگه هیچ رنگی نداره ، نمیخوام با من بمونی ، تو برو از روزگارم ،دیگه جایی نداری توی این قلب شکستم ، زندگی با تو محاله ! 

 -عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه، زجرایی که به من دادی بکشی تا آخرش، الهی که یه روز خوش از تو گلوت پایین نره،رسوای عالمت کنند اون چشای دربدرت!  

 

گرچه داخلی نیست ولی :  

-میخواستمت ولی نموندی پیشم ،حتی بمونی عاشقت نمیشم ، فایده نداره اشک و گریه زاری ، نه خودتو میخوام نه یادگاری ،بجون تو نباشی اصل حاله زندگی بی تو پر عشق و حاله !  

 ----------------------------------

البته بیشتر آلبومهای مجوز گرفته از نظر ترانه خیلی خوبن :  

 

 -چرا با اینکه میدونم خطا کرده ، هنوز دلگرم امیدم که برگرده...  

-اشتباه بود اگه گفتم برو از پیشم عزیزم . نمیتونم که نگاتو از تو چشمام دور بریزم...  

-چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم . تا با یه دریا تو خودم خاموش خاموشت کنم...  

-داری گم میکنی راهو امیدی نیست پیدا شی من این دستارو میبوسم بزار هم دست هم باشیم... 

 -توچی میفهمی از من که عذابم با تو شیرینه ؟  

-بمون بزار از اسمت یه شعر نو بسازم نزار به جرم دیروز امروزمو ببازم ، به من یه فرصت بده تا دستاتو بگیرم ، یا اینکه مال من شی یا پای تو بمیرم...  

-میخوام بازم بخونم تو بارون از نگاهت با اینکه خیلی خستم بگذرم از گناهت...  

-قهر نکن عشق من قهر تو آتیشمه ،من نمیخوام بسوزم وقتی دلت پیشمه...  

          **********************************        

قطعا وقتی یک سبک ترانه سرودن و خواندن زیاده ، به وضعیت مخاطبانش هم نزدیکتره ؛ یعنی زیادند کسانی که نگرانند بهشون خیانت بشه ، یا خیانت شده و شکستهای عشقی (شایدم اسمش عشق نباشه)زیاد خوردند ؛ این نشون دهنده فرهنگ ارتباطی غلط جووناست ، و هر کدومشون مثلا یه گیتار میگیرن دستشون وسعی میکنند خودشونو تخلیه روانی کنند!(تازه بصورت خارق العاده ای هم به گوشمون میرسونند!!!) وقتی هم چنین وضعی بین جوونا زیاد باشه تولید کنندگان آثار موسیقی کارهایی رو میسازند که شنونده با اون ارتباط برقرار کنه و احساس کنه حرف دلشو داره میشنوه که البته بینشون کارهای ماندگار و قشنگ هم ممکنه پیدا بشه (چون قرار هم نیست همه آهنگها متعالی یا مثبت باشند، اما الگوی مناسب بودن رو نباید فراموش کرد چون در یک جامعه از همه غشر، آدم وجود داره)  

-به منم گفت بری میکشم خودمو پای تو ، راست میگفت کشت خودشو با رفتنم برای تو و گوشزده : ما رو که عمری به پاش بودیم فروخت به یک نگات ، تورو که دوروز کنارشی چه میکنه باهات !  

- گوشیرو بر دار تا صدات یه لحظه آرومم کنه... همش دارم فکر میکنم دست یکی تو دستته...  

این یکیم جا داره بنویسم (گرچه داخلی نیست) - دو بیتیه :مشکوکم مشکوکم به تو نمیتونم بمونم باتو ، نمیدونم با کی هستی ( اسلحهء توی کلیپ تصویری رو هم فراموش نکنید! ) 

             

**********************************      

همین دوتا هم بسه برای اینکه یادمون نره رپ خونا چقدر چرت و پرت میگن : 

 من از بچگی بزرگ شدم با یه عقده ، نپرس چرا وحشیم ،چونکه بعضی وقتا یه حس به من میگه توی وجودت عشق کم میشه چرا ازم بدت میاد لعنتی !!!  

-اونا دارن به من میگن دیوونه شدم ، باید بگم که خودشون دیوونه شدنند،من اصلا دیوونه شدم میدونی دیوونه ها خوشن واسه همین میخوام مثل دیوونه ها خول شم...  

نگاهی به وضعیت موسیقی کشور

اوایل انقلاب ، در کشور اثری از موسیقی پاپ داخلی نبود و مردم تنها مجبور بودند موسیقیهای سنتی و ملی و اکثرا غمگین رو برای شنیدن انتخاب کنند . در این میان تعدادی از موزیسینهای ایرانی مقیم آمریکا دست به ساخت آهنگهایی شاد زدند بلکه روحیه افسرده مردم رو احیا کنند . تا حدود 20 سال این روال ادامه داشت. البته برای یک عده از آنها هنوز که هنوزه جو ، جو اونسالهاست و همچنان آهنگها شونو با بشکن زدن میسازند و اشعاری از قبیل (چشات رنگش لعاب داره تو موجاش التهاب داره ...) میخونند ! طوری که گمان میکنم از وضعیت امروز موسیقی کشور و حتی اطرافیان خودشان هم بیخبرند...عده ای از آنها هم از قبل انقلاب تا کنون آثار ماندگاری رو ارائه دادند و حتی پای ثابت شعر های عاشقانهء با محتوا هم هستند .

کسانی هم بعد از سالها که خاطره قشنگی برای هوادارانشون بر جای گذاشته بودنند دوباره تصمیم گرفتند وارد عرصه موسیقی بشن و دوباره خاطرات رو زنده کرده ، پیش برن ؛ که نتنها خودشون رو گم کردند بلکه شبیه کسان دیگری که بعضا نوپا هم بودند شدند . ساخت کلیپهایی که قراربر آن بوده حس نوستالژیکی ایجاد کنه ویادی از گذشته ها باشه هم در این میان چندان مورد توجه قرار نگرفت ...

-با همه اینها در کشور موزیسینهایی هم بودند که با ساخت کارهایی قوی و قابل تامل آثار ماندگاری بر جای گذاشته و کمبود موسیقی پاپ داخلی را جبران کردند . اوایل آدمهای کاربلد آهنگسازی و تنظیم میکردند و از اشعار مناسب و با محتوا استفاده میشد و خوانندگان باید تست صدا ، سلفژ و ... میدادند تا بتوانند بخوانند اما حالا با گذشت همین چند سال هر کسی اسمشو آهنگساز و تنظیم کننده و شاعرو خواننده میگذاره ! و بقولی (هرکی از مامانش قهر میکنه میخواد بیاد یک شبه خواننده شه..) و گاهی همه این کارهارو یک نفر تنهایی انجام میده . مسئولین مربوطه هم که نمیدونند( یا خودشونو به ندونستن میزنند!) که باید جلوی چه چیزی روگرفت و جلوی چیرو نگرفت ! 

اینه که وضعیت موسیقی فعلی کشور قاراش میشه و هرکیم هیچی از موسیقی نمیفهمه میاد به اسم موسیقی رپ یک مشت چرت و پرت میخونه وبا یک مشت سرو صدا و نرم افزار کامپیوتری آهنگ درست میکنه به شکل موسیقی زیر زمینی به خورد ملت ، خصوصا نوجوون و جوون میده... توشم هیچ اثری از اعتراض(مایه اصلی موسیقی رپ) و معنا و مفهوم یا ایده و چیزی.... نیست . 

 اونوقت آلبومهایی که روشون کار شده توی ارشاد خاک میخورن تا یکی بیاد یواشکی! اونارو منتشر کننده و بالاخره بعد از چند سالم مجوز بگیرن !

حقیقتا اکثر اشعار موسیقی های جدید کشورمون اینشکلیه که به معشوقه سابغشون فحش و ناسزا و نفرین و میکشمت بگن ! که وجه مشترک آنها هم یک شکست عشقیه و ماجرای یه قلب شلوغ پلوغ ...! وقتی هم میخوان کاری رو عاشقانه بسازند اون رو مبتذل ارائه میدن . متاسفانه معنویت یا امید و عشق واقعی دیگه توی ترانه ها انگشت شمار شده. موسیقی تمام شعر ها هم بدون توجه به محتوای اون ! تند ساخته میشه . یعنی فقط بکوبه وهیجان تولید کنه، احیانا موجب ادخال سرور در دلمون بشه ! کسی هم نه به روی خودش میاره نه دنبال راه حل درست و درمون میگرده ، جلوی این وضعیت رو بگیره ...

رسانه ها هم که چنتا آهنگ دارند و در هر مناسبتی از همونا استفاده میکنند و حتی از آلبومهای دارای مجوز ارشاد هم استفاده نمیکنند . انگار نه انگار که چیزی شده . ظاهرا گمان میکنند مردم فقط همونا رو میشنوند یا با شنیدن اونا سه سوته جذب چنین آثاری میشن . کسی فکر نمیکنه جوون امروزی، حالا که چنین موسیقیهایی حتی نوع وحشتناکتر ومتال و... رو شنیده دیگه تمایل پیدا کرده به چنین سبکی و نمیشه زورکی موسیقی سنتی به خوردش داد و البته نباید هم وضع رو از این بدتر کرد ؛  

چرا چنین سبکهای موسیقی با کیفیت(محتوایی) درست و طبق یک سری اصول واقعی و حتی دینی نباید ساخته و با تبلیغات درست و حسابی معرفی و شنیده بشن تا یواش یواش صلیغه مخاطب تغییرپیدا کنه ؟ چرا یه عده چشمشونو بستن واشتباهی رو که خودشون با سهل انگاری مرتکب شدند جبران نمیکنند ؟ هزارو یکی سیاست میشه چید تا این وضعیت افتضاح موسیقی کشور رو درست کرد ...یکیشم، ظاهرا به مزاج مسئولین خوش نمیاد!

*یا احسن الخالقین یا الله*

galaxyAngelNebula

HST Photos, Lagoon Nebula (1600)

-عکسها در سایز بزرگ هستند

آسمون پراز قشنگیه ... من عاشق آسمونم . اون دور دورا و بالا بالا ها ......نمیدونم چطور میشه باور کرد آسمون هم جز دنیاست . چه دنیای رویایی و قشنگیه .آخه همش فکر میکنم دنیا یعنی زمین ! همینجای قشنگی که هر کدوممون به نحوی خرابش میکنیم یکی کمتر یکی بیشتر وبه ندرت پیش میاد قشنگیهاشو از بین نبریم یا حتی زیادش هم بکنیم. ما آدما نه تنها برای طبیعت خطرناکیم بلکه برای دنیای قشنگ خودمون و حتی آدمای دیگه هم میتونیم خطر ناک بشیم ...! 

(یه پوزخند تلخ ) فکر کن ، الان من دارم از دیدن این تصاویر فوق العاده زیبا و بی نظیر لذت میبرم و به خدا فکر میکنم که عجب دنیایی آفریده و ...........!

در جای دیگری از دنیا یک آدم بیچاره به این فکر میکنه که این بمب کوفتی چطور تونست خونشو روی سرش خراب کنه یا عزیزاشو از بین ببره ....!؟ شایدم یکی فکر میکنه که از دنیا جز خون و جنگ و بدبختی و خراب شدن واز بین رفتن همه دنیا و بچه و همسر و خانوادش چی دیده ؟! و اگه ایمانی داشته باشه، هنوز به خدا امید داره. وبازم شکر گذاره... امید داره یه منجی از طرف خدا میاد به دادشون میرسه وحق پایمال شدشونو بهشون بر میگردونه ...

ایمانم به خدا بهم آرامش و امید میده و احساس امنیت میکنم و با این احساس میتونم با وجود همه کثیفیها و بدیهای دنیا از قشنگیهاش که البته هنوز به دست بشری از بین نرفته لذت ببرم و بگم :

خدایا ازت متشکرم که الان جام امنه...

خدایا ممنونم که نصیبم کردی چیزایی رو که گذشتگان حتی تو خوابشونم نمیدیدند و تو خالقشون بودی ببینم ...

خداوندا... آرزومی کنم ای کاش ، امنیت و دلخوشی تو دل همه انسانهایی که بهت ایمان دارند همیشه بر قرار باشه... 

 

*مرگ در میزند*

جز خدا کی میدونه توی کدوم ساعت و دقیقه و ثانیه میمیره ...

جز خدا کی میدونه در هر لحظه چنتا برگ از درخت ریخته زمین یا چند قطره بارون زمینو تر کرده....

توی همین ثانیه کیا بدنیا اومدند و کیا دستشون از دنیا کوتاه شد؟

چنتا آدم دارند زار میزنند...چنتاشون میخندن...چنتا اتفاق خوش و ناخوش داره میفته ؟

توی هر لحظه چقدر اتفاق واسه ریزترین و ناچیزترین تا بزرگترین مخلوقات خدا میافته !!! اونوقت اگر کسی بپرسه ساعت چنده و فرضا عقربه ها روی 14دقیقه به 8 ایستاده بودند میگیم ساعت هشته ! شوخی نیست که 14 دقیقه رو به حساب نیاریم ... 14 دقیقه یعنی 840 ثانیه .تازه چه میدونی شاید 2 دقیقه به 8 دیگه زنده هم نباشی !!! البته این حرفارو میزنم دلیل نیست که خودم خیلی دقیقما ، من فقط فکر کردم !

تازه به این فکر میکنم که هر ثانیم قراره اون دنیا محاسبه بشه و اینبار طولانیتر عمیقتر و...جایی خوندم صندوقهایی در روز حساب هست که مطعلق به هر ساعت میشن و اگر در اون ساعت کار نیک کرده باشی وقتی در صندوق باز میشه نورانیه و شادت میکنه و وقتی کار بیهوده کردی یا گناه غمگین میشی و حسرت میخوری..... نمیدونم قراره چقدر شاد یا غمگین بشم واسه همین ساعتهایی که هیچوقت هم به عقب بر نمیگردند اگه خیلی باهوش باشی میفهمی یک روزی داره تاریخ برات تکرار میشه وشاید اینم یک جور برگشت به عقبه با تجربه بیشتر و شرایطی نصبتا متفاوتتروگاهی با تجربه ای تلخ اما از هیچی بهتره و یکجورایی جای جبران اشتباه یا کار خوب نکردت میشه و یا بازم سود میکنی یا ضرر هرچندکه هر چیزی مطعلق به زمان خودشه ...

زمانهای خوبیم که بین هممون مشترکه ،مثل ماه مبارک رمضان یا شبهای قدر یا بهتره دور نرم وقت نمازهای روزانمونه که روزی سه بار یا جدا پنج بار میشه واگر قدرثانیه هاشونو بدونیم همون اول وقت میخونیم و کلی سود میکنیم که بیان کردنی هم نیست . و

البته

همین25ذیقعده(دحوالعرض) که امسال مثل خیلی ازسالها بخاطر یه سهل انگاری از دست دادمش...

* تیک تاک *

اکثرا وقتی میشینم چشمم رو به ساعت گرد و بزرگ روی دیواره و حرکت عقربه ها رو دنبال میکنم و همینطور توی دلم میشمورم...12345،123 انگار دنبالش کردن تند تند یک دقیقه تموم میشه و بعد دقیقه دوم.....از گردی ساعت بدم میاد حس اینو انتقال میده که داری دور خودت میچرخی زمانم همینطور داره میگذره تو بیشترین سر و صدا و وقتی کلافه ام هم صدای تیک تاکش دست از سرم بر نمیداره عقربش هر دقیقه سر جای اولشه و هرروز همینا تکرار میشن و به فرض همیشه ساعت 7و7دقیقه و 7 ثانیه رو داریم اونم روزی دوبار !