یاد

نمیدونم چیشد که از وبلاگم دور افتادم

و نمیدونم چی شد که حالا اونم ساعت 2 بامداد یادش افتادم .......

شک داشتم پسورد و حتی رمز عبورم یادم بیاد اما همینکه صفحه ورود به سیستم رو دیدم یادم افتاد یه چیزی نوشتم و باز شد ! بعضی یوزر نیم هارو میزنم ناخودآگاه پسوردشم تو ذهنم باهاش میاد !

یه سری فیلم دیدم که جدید هم نیستن منتها من تازه دیدم و دوستدارم اینجا معرفی کنم

البته شاید یه فرصت دیگه


فقط اینکه امشب

MARY & MAX

رو دیدم و یه انیمیشن خمیریه که بیشتر غم انگیزو مفهومیه . خیلی متفاوته و البته زیبا .... خسته کننده هم میتونه باشه اما قشنگه . درست راجع بهش تحقیق نکردم اما فکر کنم خیلی تحسین شده ! الانم دیر وقته حوصله ندارم برای تکمیل این پست تحقیق کنم و بنویسم !


آمار وبلاگو میدیدم و وقتی دیدم این آدرس توی گوگل سرچ شده با خودم فکر کردم

شاید کسی هست که هنوز این صفحرو یادشه ... پس بذار یه آپ جدید داشته باشم.


شاید این آغازی دوباره برای این وبلاگ شد



ضمنا لینک دانلود کارتون ژاپنی پست " روزگار کودکی " هم اصلاح شد !

روزگار کودکی

بعد سالها به فراموشی سپردن یکی از زیباترین فیلم کوتاههای انیمیشن"روسی -ژاپنی " که در کودکی برایم حکم یک کارتون را داشت، با دیدن اولین تصویر از آن دوباره همه چیز در خاطرم زنده شد .

پیر زنی که درنای زخمی  را مداوا میکند..... زن مهربانی در منزل پیر مرد و پیر زن که پارچه های ابریشمی شگفت انگیزی با طرحی از درنا میبافد ......و صحنه ای از تماشای بی اجازه تاجر در حین بافندگیه زن که به سیمای واقعی خود یعنی درنایی تبدیل شده واز پرهای خود برای بافت پارچه میچیند...

درنا پر زدو رفت.........

 گرچه همیشه پرنده این قصه را قو میدانستم اما در" دور میز شب " آنرا درنا نامیدند.

دوباره اشک توی چشمانم حلقه زد و یاد تمام فیلمهای کوتاه سالها پیش افتادم که چقدر با معنا و چقدر شاعرانه و با احساس بود...

یاد کارتونها و فیلمهای افسانه ای ژاپنی که تاثیر خاصی بر افکار و روحیاتمان گذاشتند .

کودکی ما با مضامینی لطیف شکل گرفت... که بیشتر آنرا مدیون فیلمسازان ژاپنی هستیم
توشیشان عزیز که هر بار با لذت تمام به آن نگاه میکنم و احساس خاصی در من بوجود میاورد ...... یاد شازده کوچولوی مهربان و خیلی از کارتونهای قدیمی که باوجود زنده کردن نوستالژیهای کودکیمان در این اواخر بازهم جای آنها خالیست.
درست خاطرم نیست:در کدام کارتون ژاپنی سوسکها و ملخها را به جنگ هم می انداختند یا تجسم مبهمی از دو بچه خرس و چیدن هندوانه در خاطر دارم که مدتهاست زنده نشدند

پخش مکرر و بی برنامه بسیاری از کارتونهای قدیمی بیشتر احساس نوستالژیک آنرا از خاطرم برده و این تکرار حتی مرا از آنها بیزار کرده !

با اینهمه خوشحالم هنوز زبل خان یا آقای سکسکه و چوبین و شاید چنتایی که در خاطرم نیستند به این جمع نپیوستند .

اسکروچ در مجموعه میکی موس یا سارا کرو هم همیشه برایم نایاب بودند و البته باز هم خوشحالم که در صدا و سیما هم یا خاطرشان نیامده یا پیدا نکردند !

ازین گذشته هرگز برنامه فیلم کوتاهی ندیدم که تکرار قدیم آن باشد ، ای کاش دست کم فیلمهای کوتاه و انیمیشنی " چه قدیم و چه جدید " هم ،مانند تمام فیلمهای سینمایی به راحتی در دسترس بودند

 

  لینک مستقیم دانلود این انیمیشن زیبا هم اینجاست

دورکعت شکر

خودتو بذار جای اونی که بارون و برف کسب و کارشو برای مدتی تعطیل کرده ،یا لباس مناسبی نداره تنش کنه یا سقف خونش سقف نیست و جای خوابش گرم...بازم پاییزو درخشان وطلایی ،یا سفیدی برفو سفید میبینی ؟

خدا نکنه چنین وضعی رو کسی لمس کنه. اما چنین کسی، شاید

همنینکه ایمان داره هرچی از آسمون میاد نعمت و برکت خداست شکر گذار باشه

و حتما

دلشم میشکنه وبا بارون خدا اشک میریزه

پاییز و زمستون با همه سحر آمیز بودن و جذابیتشون

متاسفانه برای همه نمیتونند زیبا باشند

 

فقط برای اونایی که آسوده اند زیباست

شکر اونیرو که اینهمه زیبایی و لطافت و عشق و آسودگیرو نصیب کرده چقدر گفتیم

حالا که ما، آسوده ایم یا شاید آسوده تریم

چقدر مثل ستاره این پایین سوسو میزنیم

دست تکون میدیم تا مهربون مهربونا ازمون رو برنگردونه

 

پاییز

 

بعد از مدتها  

دلم میخواد فرارسیدن فصل عرفان

فصل عاشقی و دلتنگی...

پاییــــــز طلایی رو تبریک بگم

جمله قشنگی هست که میگه :  

آنان که رنگ پریدگیه پاییز را دوست ندارند نمیدانند پاییز همان بهارست، که عاشق شده... 

 

فصل دانه های یاقوتی انار با طعم سرشار از عشـــــــــــــقش 

 

 

فصل اشک آسمون، اشکی که با چکیدنش صورتهارو نوازش میکنه و 

 یاد خاطره هایی که گذشت میندازه........

نمیدونم چرا ... اما پاییز و هوای ابری و بارونیش انگار لحظه هارو با عطر و حس همون لحظه برای همیشه توی خاطره هامون حک میکنه !

 

خدای مهربون بارون 

 سپاسگذارم  که باز فرصت دادی تا زیباییهاتو لمس کنم و از آفریده های پاکت لذت ببرم

 

 

خدای پاییز......دوســـــت دارم 

---------------------------------------------------------------------------------

-قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
 مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
- و نوشداروی اندوه ؟  

- صدای خالص اکسیر می دهد این نوش

-و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است

و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست

-خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند

و دست منبسط نور روی شانه آنهاست

-نه،وصل ممکن نیست

همیشه فاصله ای هست

اگر چه منحنی آب بالش خوبیست

برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر

همیشه فاصله ای هست

دچار باید بود

وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف

حرام خواهد شد

و عشق

سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست

و عشق

صدای فاصله هاست

صدای فاصله هایی که

-غرق ابهامند

-نه،

صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند

و با شنیدن یک هیچ میشوند کدر

همیشه عاشق تنهاست

ودست عاشق در دست ترد ثانیه هاست

واو و ثانیه ها میروند آن طرف روز

و او و ثانیه ها روی نور میخوابند

و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را

به آب میبخشند

و خوب میدانند

که هیچ ماهی هرگز

هزار و یکگره رودخانه را نگشود

و نیمه شبها ، با زرق قدیمی اشراق

در آبهای هدایت روانه میگردند

و تا تجلی اعجاب پیش میرانند

-هوای حرف تو آدم را

عبور میدهد از کوچه باغهای حکایت

ودر عروق چنین لحن

چه خون تازه محزونی

راز

اهلی کردن یعنی چی ؟

یه چیزیه که پاک فراموش شده . معنیش ایجاد علاقه کردنه

***

-اگه برداشتی منو اهلی کردی ، اونوقت هردوتامون به هم احتیاج پیدا میکنیم . میونه همه عالم تو برای من موجود یگانه ای میشی ، من برای تو .

-یه گلی هست گمونم منو اهلی کرده باشه !

*** 

-همه مرغا عین همند، همه آدمام عین هم ! اینه که یه خورده خلقمو تنگ کرده . اما اگه تو برداری منو اهلی کنی ، انگار که زندگیمو چراغون کرده باشی... اونوقت صدای پایی رو میشناسم که با هر صدای پایی فرق داره .....

***

-باید برم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزا سر در بیارم

-آدم فقط از چیزایی که اهلی کنه میتونه سر در بیاره . انسونا دیگه واسه سر در آوردن از چیزا وقت ندارند . همه چیزو همینجور حاضر آماده از دکونا میخرن . اما چون دکونی نیست که دوست معامله کنه ، آدما موندن بیدوست .

***

ادامه مطلب ...