یک بوم دو هوا

رفتن، ماندن

بودن یا نبودن

خندیدن یا گریستن ، خواب یا بیداری

بغض سنگینی بر گلو......... تابود چنین بود . و زمین ،

روزگار و سردی آغوش او . یادی از مرگ از خون ..... از گذشته ای دور تا کنون .

و من......... چگونه شادم؟

چگونه همچنان نفس میزنم و یاد لحظه های شیرین میکنم ؟

چگونه امید فردای درخشان دارم ؟  

 

یکباره می اندیشم : چرا نداشته باشم !!!!!

 

میتوان نقابی به صورت زد ،بیدل خندید .

میتوان بیتفاوت بود ، سر د و سخت .

میتوان........ تظاهر کرد به زیبایی و شادی دنیا .

میشود غرق شد. غرق در دنیا. در دروغ و فریب دلربای دنیا .

و یا در شادی زودگذر یا تکراری و روزمره دنیا.... میشود غرق شد .

چرا که باید زیست !!! زیستنی از پیش تعیین شده .......... و من تنها مالک نفس خویشم . شاید ! مسول بیراهه نرفتنها و بد نبودنهای خویش

 

اما تو.... با قلبی بزرگ نظاره گر هر لحظه از عمر ما ...... تردید ما ، ثانیه های پر تلاطم ما 

 

کی جای ما بودی ؟

 

اتفاق خودش می افتد...

زمانی برای حسرت خوردن !!! اونم توی روزگار و جایی... که سرشار از حسرت و خستگیه و خبری از تفریح نیست یا اگر هست با فلاکت و کلی داستانه ! کوچیک کوچیکش مثل همین ماجرای به تعویق افتادن کنسرتی که در روز 16 آذر قرار بود اجرا بره........برام همون شب خیلی مهم بود که......بهتره پی اصل مطلب این پست بریم 

در نگاه اول نقد یا اندیشه نیست و تنها یک خبره 

اما عمیقا توجه به آثاریک هنرمند بزرگه . تیم برتون . کارگردان و نویسنده خلاق و طراح شخصیتهای عجیب ، دوستداشتنی و سورئال است . کسی که قبلا کتاب مرگ غم انگیز پسر صدفی اورا در همین وبلاگ معرفی کردم 

سویینی تاد

   فیلم سویینی تاد ؛ "محصول 2007"یکی از مشهورترین فیلمهای تیم برتون و از معدود فیلمهای زیبای موزیکال جهان،" که به عقیده من یک شاهکار بی نقص بود " آنقدر محبوب هست که آمریکایی ها تصمیم گرفتن این  فیلم را تا سال ٢٠١٠ هر روز نمایش بدن من اصلا جرات نکردم نقدی به این فیلم بنویسم ولی پیشنهاد میکنم برای اطلاعات بیشتر و مطالعه نقدی از این فیلم فوق العاده به این آدرس مراجعه کنید  

 

تیم برتون 

این روزها وجه دیگری از هنر «تیم برتون» روی دیوارهای موزه هنر مدرن نیویورک " گوتام"  قرار دارد و بسیاری را از همان روز اول به تعجب انداخته است. بسیاری از آثاری که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده، از 

  ادامه مطلب ...

لحظه خدافظی

 

 

وقتی رفتی

قلب من تو سینه گم شد

لحظه ها غرق تماشا ،

کمر خاطره خم شد

توی چشم خیس و ابریت

همهء عشقتو خوندم

 

از رو رد پای سبزت

غم غربتو چشیدم

 

بوسه آخرو از دست نجیبت که میچیدم

 

                                                    تنم از فاصله پر شد.........

 

پر احساس سکوتم ، پر بغضو ترس و تشویش .

پره از عبور و رفتن

توی قاب لحظه موندن

 

تو بگو به قلب خستم

تا دوباره دیدن تو میتونم دووم بیارم ؟

فاصله

این آدم بزرگا راستی راستی چقدر عجیبند !

  

تو چیکار میکنی اینجا ؟ 

می میزنم .

می میزنی که چی ؟‌

فراموش کنم .

چیرو ؟ 

سرشکستگیمو .

سر شکستگی از چی ؟‌

سر شکستگی از می خواره بودنمو....

 

 

بارها و با رها شازده کوچولورو خوندم و حتی نسخه رادیوییشو گوش میدم ولی ، هربار یه معنای تازه میده . هربار یه شکل دیگه حسش میکنم .

وای که اگزوپری ...چه شاهکاری خلق کرده . وقتی کتاب باد شن ستاره هارو خوندم متوجه شدم سفرها و اتفاقاتی که براش افتاده بود و اون صحرا ...توهماتش ......بی ربط از شازده کوچولو نیست .

همش دلیل شروع یه قصه تازه بوده . یه داستان عجیب و پر معنا که ماندگار شد .

  

به خاطر آدم بزرگاست که در باب اخترک ب 612 به این جزئیات میچسبم یا حتی شمارشو میگم ... چون اونا عاشق عدد و رقمند

وقتی با اونا از یه دوست تازه حرف بزنی هیچوقت ازتون راجع به چیزای اساسی سوال نمیکنند . هیچوقت نمیپرسند آهنگ صداش چطوره ؟ چه بازیهایی رو بیشتر دوست داره ؟ پروانه جمع میکنه یا نه ؟

میپرسند چند سالشه ؟ چنتا برادر داره وزنش چقده ؟ پدرش چقدر حقوق میگیره ؟ و تازه بعد از این سوالهاست که خیال میکنند طرف رو شناختند . اگر به آدم بزرگا بگید یه خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق گل شمعدونی بود و بومش پر از کبوتر

محاله بتونند مجسمش کنند .باید حتما بهشون گفت : یه خونه چند میلیون تومانی دیدم تا صداشون بلند بشه که واااااااااای چه قشنگ

یا مثلا اگر بهشون بگید دلیل وجود شازده کوچولو اینکه تو دل برو بود ، میخندید و دلش یه بره میخواست و بره خواستن خودش بهترین دلیله وجود داشتن هر کسیه شونه بالا میندازند و باهاتون عین بچه ها رفتار میکنند . اما اگر بهشون بگید سیاره ای که ازش اومده بود اخترک ب612 ست بی معطلی قبول میکنند و دیگه هزارجور چیز ازتون نمیپرسند . اینجورین دیگه . نباید ازشون دلخور شد . بچه ها باید نصبت به آدم بزرگا گذشت داشته باشند .

 

 

از قشنگترین قسمتهای این کتاب که محبوب من هم هست ماجرای روباه ، گل سرخ شازده کوچولو و رازیه که روباه میگه......

حتما در پست های بعدی مینویسم تا هرکی خونده دوباره لذت ببره و هرکی نخونده مجاب بشه این کتابو تهیه کنه......

کمتر از آهو که نیستم

 

 نمیدونم اگر نصیبم میشد امشب تو بهشتت پا میذاشتم حق این محبتو که دعوتم کردی ادا میکردم یا نه  

اما حالا که بی نصیبم... حالا که فقط قلب پر گناهم پر کشیده سمت حرمت 

میخوام که آدمم کنی ... میخوام که لایقم کنی  

 

میشه ضامنم بشی ؟ 

  

 

ساده بگم  

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 

 

روز میلادت مبارک 

 

و 

 

السلام علیک یا بقیة الله 

 

 تبریک تبریک تبریک

بیشتر از این چشم انتظارمون نذار مولا

 

 

 

تقدیر ما در دست توست

زنجیر بر دستان ما

ما را رها کن از عدم

هستی بده بر جان ما  

 

  

خاصترین لحظه عمرم یعنی 

ساعت هشت و هشت دقیقه و هشت ثانیه ، هشته هشته هشتادو هشت روز میلاد هشتمین خورشید ولایت ... در روز مقدس جمعه مبارک

التماس دعا